.



نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ

 

کاش گفتنش راحت بود

کاش می شد نگفت

کاش می شد حس نکرد

کاش تنهایی غذابم نمی داد

کاش هیچ موقع دوست دارمی در کار نبود

که این بغز لعنتی بتترک..

کاش نگفتن راحتتر از گفتن بود

آخه ..چی بگم خدا؟



نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ

 

http://www.majidkharatha.net/fansclub/album/Majid%20Kharatha%20-%20Karton%20Khab/Karton%20Khab%20(320).mp3


http://www.majidkharatha.net/fansclub/album/Majid%20Kharatha%20-%20Javabam%20Kardan/Majid%20Kharathaa%20-%20Javabam%20Kardan.mp3


http://www.majidkharatha.net/fansclub/album/Vahid%20Kharatha%20-%20Hanooz%20Khaliye%20Jat/Vahid%20Kharatha%20-%20Hanooz%20Khaliye%20Jat/Vahid%20Kharatha%20-%20Hanooz%20Khaliye%20Jat.mp3

 

http://www.majidkharatha.net/fansclub/album/Majid%20KharatHa%20-%20Cancel%202/Majid%20KharatHa%20-%20Cancel%202%20(320kbps).mp3

 


 



نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ

مزرعه ی زندگی ام

                   حتی مترسکی نداشت

                                  برای دلخوشی کلاغان،



نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ
اشتباه من این بودهر جا رنجیدم ، لبخند زدم فکر کردند درد ندارد ، سنگین تر زدند ضربه ها را ...!

 

 

 



نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ

یادش بخیر ...

Persianv.com At site

 



نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ
Click to view full size image

نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ

Image and video hosting by TinyPic 

 شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :

سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.

 دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.

یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….

پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند



نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ


نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ
حدود 3سال پیش تصویری دربرخی نشریات داخلی وسایت های اینترنتی منتشر شد که اشک چشم بسیاری را درهمان لحظات اول جاری ساخت .

به گزارش البرز تصویری که ازآن باعناوین مختلف مانند"عشق واقعی" نام برده میشد عکس شیون زدن پرنده نری بود که بالای سرجفت خود که روی آسفالت یک خیابان جان داده بود را نشان میداد.
 
این تصاویر  آنقدر تاثیرگذار بود که کاربه حاشیه پردازی هم رسید طوری که برخی روزنامه ها نوشتند "این پرنده نر وقتی بالای سرجفت بی جان خود شیون میکشیدخودنیزجان داد"اما حقیقت کمی متفاوت ترازاین حاشیه ها بود.

آنچه ازاین تصویر روایت میشود آنست که این اتفاق درکشور اوکراین رخ داده است وعکاس آن بادریافت مبالغ کلانی آن را به یک روزنامه فرانسوی فروخت .
 
این تصویر آنقدر صریح و شفاف با مخاطب ارتباط برقرارمیکرد که تعدادی از روزنامه های فرانسوی درفاصله کوتاهی اقدام به انتشار آن نمودند . اما تصاویر مذکور توانستند پا را از مرزهای خاکی فراتر گذاشته و پس از فرانسه به خاک آمریکا رسوخ وسپس بسیاری ازکشورها را تحت تاثیرحقیقت خود قرار دهند.
در ابتدا یک تصویر و سپس تصویر دیگری از این مجموعه درکشورمان منتشر میشود که مهمترین آن تصویری است که پرنده نر با دیدن جسم بی جان جفتش درحال ناله کردن است .
 
روایت این تصویربه این شکل بیان شده که :

در تصویر اول پرنده ماده بدلیلی که هنوز عنوان نشده زخمی شده و روی زمین میافتد
 
 
بلافاصله پرنده نر بالای سراو حاضرشده وبه مراقبت او جفت خود مشغول میشود, پرنده زخمی که گویا قادر به حرکت نمیشود ساعتها روی جاده وروی آسفالت باقی میماند وهمین مسئله باعث میشود تا جفتش بدنبال تهیه غذا برایش اقدام کند وچند بار باتهیه غذا به سراغش میآید
 

 
پرنده نر که درحال پرواز وانتقال غذا بود مجددا برای جفت خود غذا می آورد اما متوجه بی حرکت بودن پرنده می شود درحالیکه شوکه شده ,سعی می کند جفتش را حرکت دهد

 
اما تلاش هایش بی نتیجه باقی میماند و لحظه ای که  متوجه مرگ همراهش می شود, شروع به جیغ زدن می کند.
 

  گویا هنوز به رفتن پرنده ماده اطمینان ندارد ناله هایش را با پریدن به اطراف جفتش وچرخیدن وبال زدن گردآگرد او ادامه میدهد.
 

 
 وپس از چندبار ناله کردن درکنارجسمی که حالا دیگر جانی دربدنش نیست خود نیز آرام میگرد
 


نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ


نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ

 

کاش گفتنش راحت بود

کاش می شد نگفت

کاش می شد حس نکرد

کاش تنهایی غذابم نمی داد

کاش هیچ موقع دوست دارمی در کار نبود

که این بغز لعنتی بتترک..

کاش نگفتن راحتتر از گفتن بود

آخه ..چی بگم خدا؟



نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ

 

http://www.majidkharatha.net/fansclub/album/Majid%20Kharatha%20-%20Karton%20Khab/Karton%20Khab%20(320).mp3


http://www.majidkharatha.net/fansclub/album/Majid%20Kharatha%20-%20Javabam%20Kardan/Majid%20Kharathaa%20-%20Javabam%20Kardan.mp3


http://www.majidkharatha.net/fansclub/album/Vahid%20Kharatha%20-%20Hanooz%20Khaliye%20Jat/Vahid%20Kharatha%20-%20Hanooz%20Khaliye%20Jat/Vahid%20Kharatha%20-%20Hanooz%20Khaliye%20Jat.mp3

 

http://www.majidkharatha.net/fansclub/album/Majid%20KharatHa%20-%20Cancel%202/Majid%20KharatHa%20-%20Cancel%202%20(320kbps).mp3

 


 



نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ

مزرعه ی زندگی ام

                   حتی مترسکی نداشت

                                  برای دلخوشی کلاغان،



نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ
اشتباه من این بودهر جا رنجیدم ، لبخند زدم فکر کردند درد ندارد ، سنگین تر زدند ضربه ها را ...!

 

 

 



نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ

یادش بخیر ...

Persianv.com At site

 



نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ
Click to view full size image

نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ

Image and video hosting by TinyPic 

 شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :

سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.

 دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.

یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….

پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند



نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ


نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ
حدود 3سال پیش تصویری دربرخی نشریات داخلی وسایت های اینترنتی منتشر شد که اشک چشم بسیاری را درهمان لحظات اول جاری ساخت .

به گزارش البرز تصویری که ازآن باعناوین مختلف مانند"عشق واقعی" نام برده میشد عکس شیون زدن پرنده نری بود که بالای سرجفت خود که روی آسفالت یک خیابان جان داده بود را نشان میداد.
 
این تصاویر  آنقدر تاثیرگذار بود که کاربه حاشیه پردازی هم رسید طوری که برخی روزنامه ها نوشتند "این پرنده نر وقتی بالای سرجفت بی جان خود شیون میکشیدخودنیزجان داد"اما حقیقت کمی متفاوت ترازاین حاشیه ها بود.

آنچه ازاین تصویر روایت میشود آنست که این اتفاق درکشور اوکراین رخ داده است وعکاس آن بادریافت مبالغ کلانی آن را به یک روزنامه فرانسوی فروخت .
 
این تصویر آنقدر صریح و شفاف با مخاطب ارتباط برقرارمیکرد که تعدادی از روزنامه های فرانسوی درفاصله کوتاهی اقدام به انتشار آن نمودند . اما تصاویر مذکور توانستند پا را از مرزهای خاکی فراتر گذاشته و پس از فرانسه به خاک آمریکا رسوخ وسپس بسیاری ازکشورها را تحت تاثیرحقیقت خود قرار دهند.
در ابتدا یک تصویر و سپس تصویر دیگری از این مجموعه درکشورمان منتشر میشود که مهمترین آن تصویری است که پرنده نر با دیدن جسم بی جان جفتش درحال ناله کردن است .
 
روایت این تصویربه این شکل بیان شده که :

در تصویر اول پرنده ماده بدلیلی که هنوز عنوان نشده زخمی شده و روی زمین میافتد
 
 
بلافاصله پرنده نر بالای سراو حاضرشده وبه مراقبت او جفت خود مشغول میشود, پرنده زخمی که گویا قادر به حرکت نمیشود ساعتها روی جاده وروی آسفالت باقی میماند وهمین مسئله باعث میشود تا جفتش بدنبال تهیه غذا برایش اقدام کند وچند بار باتهیه غذا به سراغش میآید
 

 
پرنده نر که درحال پرواز وانتقال غذا بود مجددا برای جفت خود غذا می آورد اما متوجه بی حرکت بودن پرنده می شود درحالیکه شوکه شده ,سعی می کند جفتش را حرکت دهد

 
اما تلاش هایش بی نتیجه باقی میماند و لحظه ای که  متوجه مرگ همراهش می شود, شروع به جیغ زدن می کند.
 

  گویا هنوز به رفتن پرنده ماده اطمینان ندارد ناله هایش را با پریدن به اطراف جفتش وچرخیدن وبال زدن گردآگرد او ادامه میدهد.
 

 
 وپس از چندبار ناله کردن درکنارجسمی که حالا دیگر جانی دربدنش نیست خود نیز آرام میگرد
 


نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ
درباره سایت
تصویر وبلاگ

به وبلاگ بهترین های دنیا خوش آمدید
آرشیو سایت
امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 53
بازدید کل : 27603
تعداد مطالب : 75
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


//Pre-load your image below! grphcs=new Array(6) Image0=new Image(); Image0.src=grphcs[0]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg"; Image1=new Image(); Image1.src=grphcs[1]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg" Image2=new Image(); Image2.src=grphcs[2]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg" Image3=new Image(); Image3.src=grphcs[3]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg" Image4=new Image(); Image4.src=grphcs[4]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg" Image5=new Image(); Image5.src=grphcs[5]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg" Amount=8; //Smoothness depends on image file size, the smaller the size the more you can use! Ypos=new Array(); Xpos=new Array(); Speed=new Array(); Step=new Array(); Cstep=new Array(); ns=(document.layers)?1:0; ns6=(document.getElementById&&!document.all)?1:0; if (ns){ for (i = 0; i < Amount; i++){ var P=Math.floor(Math.random()*grphcs.length); rndPic=grphcs[P]; document.write(""); } } else{ document.write('
'); for (i = 0; i < Amount; i++){ var P=Math.floor(Math.random()*grphcs.length); rndPic=grphcs[P]; document.write(''); } document.write('
'); } WinHeight=(ns||ns6)?window.innerHeight:window.document.body.clientHeight; WinWidth=(ns||ns6)?window.innerWidth-70:window.document.body.clientWidth; for (i=0; i < Amount; i++){ Ypos[i] = Math.round(Math.random()*WinHeight); Xpos[i] = Math.round(Math.random()*WinWidth); Speed[i]= Math.random()*5+3; Cstep[i]=0; Step[i]=Math.random()*0.1+0.05; } function fall(){ var WinHeight=(ns||ns6)?window.innerHeight:window.document.body.clientHeight; var WinWidth=(ns||ns6)?window.innerWidth-70:window.document.body.clientWidth; var hscrll=(ns||ns6)?window.pageYOffset:document.body.scrollTop; var wscrll=(ns||ns6)?window.pageXOffset:document.body.scrollLeft; for (i=0; i < Amount; i++){ sy = Speed[i]*Math.sin(90*Math.PI/180); sx = Speed[i]*Math.cos(Cstep[i]); Ypos[i]+=sy; Xpos[i]+=sx; if (Ypos[i] > WinHeight){ Ypos[i]=-60; Xpos[i]=Math.round(Math.random()*WinWidth); Speed[i]=Math.random()*5+3; } if (ns){ document.layers['sn'+i].left=Xpos[i]; document.layers['sn'+i].top=Ypos[i]+hscrll; } else if (ns6){ document.getElementById("si"+i).style.left=Math.min(WinWidth,Xpos[i]); document.getElementById("si"+i).style.top=Ypos[i]+hscrll; } else{ eval("document.all.si"+i).style.left=Xpos[i]; eval("document.all.si"+i).style.top=Ypos[i]+hscrll; } Cstep[i]+=Step[i]; } setTimeout('fall()',20); } window.onload=fall //--> کدهای جاوا اسکریپت
20Temp | بیستــ تمپابزار فتوشاپتصاویر وکتوردانلود نرم افزار گرافیکآموزش فتوشاپکاغذ دیواریپوسته و قالبقالب بلاگفا قالب پرشین بلاگقالب میهن بلاگکد و اسکریپت